جدول جو
جدول جو

معنی هم خوان - جستجوی لغت در جدول جو

هم خوان(هََ خوا / خا)
هم سفره. (یادداشت مؤلف) :
بر او زآن شگفت آفرین خوان شدند
به خوردن نشستند و هم خوان شدند.
اسدی.
هم خوان تو گر خلیفه نام است
چون از تو خوردترا غلام است.
نظامی.
چو هم خوان خضری بر این طرف جوی
به هفتادوهفت آب لب را بشوی.
نظامی.
چه جای عزلت و ملک است کآنجا ساخت همت خوان
که عنقا مور خان گشت و سلیمان مرد هم خوانش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
هم خوان
نقرأ معًا
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به عربی
هم خوان
Congruent
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هم خوان
congruent
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هم خوان
sawa
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هم خوان
congruente
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هم خوان
congruente
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هم خوان
zgodny
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به لهستانی
هم خوان
согласующийся
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به روسی
هم خوان
конгруентний
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هم خوان
congruent
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به هلندی
هم خوان
kongruent
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به آلمانی
هم خوان
अनुरूप
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به هندی
هم خوان
一致的
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به چینی
هم خوان
সঙ্গত
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به بنگالی
هم خوان
uyumlu
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هم خوان
일치하는
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به کره ای
هم خوان
ہم آہنگ
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به اردو
هم خوان
สอดคล้องกัน
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به تایلندی
هم خوان
sesuai
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هم خوان
congruente
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هم خوان
一致する
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هم خوان
חופף
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم خواب
تصویر هم خواب
زنی که با شوهر خود در یک بستر می خوابد، هم بستر
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
دو تن که قرابت نسبی دارند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ خوا / خا)
دو تن که در یک بستر خوابند، ملازم. همراه. که پیوسته باکسی باشد: با این همه چهار دشمن متضاد ازطبایع با وی همراه، بلکه همخواب. (کلیله و دمنه).
، آمیخته. مخلوط:
گلت چون با شکر همخواب گردد
طبرزد را دهان پرآب گردد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ خوا / خا)
هم سفره شدن. هم کاسگی. هم نشینی:
کرد با او به خورد هم خوانی
کاین چنین است شرط مهمانی.
نظامی.
به هم خوانی خود کنی سر بلند
که خوان گردد از نازکان ارجمند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شب خوان
تصویر شب خوان
مرغ سحر خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه خوان
تصویر سه خوان
قایل به تثلیث: مسیحی
فرهنگ لغت هوشیار
زنی که باشوهر خود در یک بستر خوابد هم بستر همسر. توضیح ظاهرا این لفظ را بیشتر برای کسی (زنی) که بصورت غیر شرعی و غیر قانونی هم بستر و همخوابه مردی شده است بکار می برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همخوانی
تصویر همخوانی
تطابق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم خواهی
تصویر هم خواهی
مطالبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم خوانی
تصویر هم خوانی
مطابقت
فرهنگ واژه فارسی سره
صامت، هماهنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هم زبان
فرهنگ گویش مازندرانی